عدالت

ای مرد جوانی که فکر میکنی خدایان تو را از یاد برده اند٬  

بدان که اگر بدتر شوی ٬ نزد ارواح بدتر بروی و اگر بهتر شوی٬ 

نزد ارواح بهتر.و در هر توالی زندگی و مرگ همان عملی  

را انجام می دهی و به آن تن در می دهی که همانند تو٬ در دست همانندت 

به آن تن در می دهد.این عدالت خداوندی است. 

 

افلاطون

حضور

  

 

 راهب بودائی و فیلسوف ویتنامی٬ تبچ نات هان مطلبی دارد درباره لذت بردن از یک فنجان چای خوب .

شما باید کاملا در حال حضور داشته٬ باید باشید تا بتوانید از چای لذت ببرید.تنها در هوشیاری نسبت به زمان حال است که دستان شما می توانند گرمای دلپذیر فنجان را حس کنند٬ تنها در حال است که می توانید عطر چای را ببوئید٬ طعمش را بچشید و از لطافتش لذت ببرید.وقتی عمیقاْ در فکر گذشته هستید و یا نگران آینده٬ از تجربه لذت بردت از فنجان چای٬ هیچ چیز دستگیرتان نمیشود.چشمتان را به فنجان می دوزید و چای تلف میشود! 

 

زندگی نیز همینظور است٬ اگر کاملاْ در حال حضور نداشته باشید٬ پراکنده می شوید و زندگی می گذرد. اینگونه است که احساس٬ عطر٬ ظرافت و زیبائی زندگی را از دست می دهید٬ انگار که زندگی دارد به سرعت پشت سر شما جریان می یابد. 

 

 گذشته تمام شده است. از آن بیاموزید و بگذارید برود. آینده هنوز نرسیده است. برای آن برنامه ریزی کنید اما بیهوده نگران نباشید.نگرانی بی فایده است. 

 

وقتی دست از فرو رفتن در گذشته و آنچه رخ داده است برداشتید و نگرانی در مورد آنچه ممکن است هرگز اتفاق نیفتد را نیز کناز گذاشتید٬ آن موقع در لحظه حاضر خواهید بود.آن موقع است که تجربه لذت از زندگی را آغازخواهید کرد. 

 

از کتاب تنها عشق حقیقت دارد 

دکتر برایان ال وایس 

ترجمه زهره زاهدی

چرا بهش می گند: تغییرات جوی؟

 

  در هر زمستان این سوال پرسیده می شه: اگه این گرم شدن جهانی واقعیه! پس چرا اینقدر سرده؟! 

درسته که بیشتر این سوالها از روی شوخیه اما واقعا مهمه که ما بدونیم همینطوری که ما زمین رو به سمت گرم شدن سوق می دیم٬ همه نقاط جهان یه دفه با هم  و مثل هم گرم نمیشند. 

بعضی جاها حتی دمای های سردتری خواهند داشت حداقل برای چند دهه اول باقیمونده از این قرن. 

دانشمندان زیادی روی این مسئله تحقیق می کنند٬ بر اساس گفته های آقای کن درینک واتر از موسسه تحقیقات دریای نروژ :واقعا معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد!  

 

موضوع  اینه که فهم ما از جریانهای آبی عظیم اقیانوسها٬ که گرما رو دوباره در اطراف زمین پخش می کنه٬ خیلی کمه و نمی دونیم چه اتفاقی برای این آبها خواهد افتاد اگر یخهای قطبی همچنان به آب شدن خودشون ادامه بدهند و این٬ مسئله رو مرموز تر می کنه.  

 

محققین و دانشمندان مسائل مربوط به گرم شدن زمین و اثر اون بر روی فشار هوا در نقاط مختلف آبی و خشکی رو بررسی می کنند. 

این حقیقت وحود داره که تغییرات جوی٬ معانی مختلفی برای انسانهای مختلف داره و این بستگی به موقعیت جغرافیائی ما داره. 

 

منبع 

 

ده دلیل دیگه برای اینکه چرا ما ثروتمند نیستیم؟

 

 

 خیلی از مردم فکر میکنند ثروتمند نیستند چون در آمد کافی ندارند با خودشون می گند اگه من فقط یه کمی بیشتر داشته باشم می تونم پس انداز کنم  یا سرمایه گذاری کنم.

میلیونر شدن بستگی زیادی داره به اینکه شما با پول خود چگونه رفتار می کنید!

لیست دلائلی که چرا ما ثروتمند نیستم احتمالاخیلی بیشتر از 10 تاست: اینکه همسایه ما در مورد ما چه فکر می کنه؟ نداشتن صبر و حوصله ،داشتن عادتهای بد، نداشتن هدف، عدم آمادگی ، سعی در پیمودن ره چند ساله در یک شب، تکیه بر دیگران برای اداره کردن پول  ما، سرمایه گذاری در چیزی که هیچ شناختی نسبت بهش نداریم، ترس از نداری و عدم توجه به داشته ها مواردی از اونه.

اینجا 10 دلیل احتمالی گفته میشه : 

به اینکه مدل ماشینمون چی باشه خیلی اهمیت می دیم: اصولا ماشین وسیله ایه که آدم رو از جائی به جائی منتقل می کنه اماخیلی ها این فکر رو نمی کنن، مدل ماشین رو انعکاسی از شخصیت خودشون می دونند و پول زیادی رو خرج تحت تاثیر قرار دادن دیگران می کنند. ماشین، نمونه ای از این دست تفکره. 

خودمون رو مستحق سطح خاصی از زندگی می دونیم : به این معنا که فکر می کنیم در آمد ما باید سطح خاصی باشه تا بتونیم زندگی خوبی داشته باشیم و باید مقدار مشخصی در ماه خرج کنیم تا راحت باشیم! این به خودی خود بد نیست اما اگر در آمد ما در این سطح نباشه مجبوریم با قرض و قوله زندگی کنیم و تمام عمر قسط بدیم و نتونیم پول کافی پس انداز کنیم. 

کمبود تنوع در سرمایه گذاری: یه ضرب المثل قدیمی مالی میگه : هیچوقت همه تخم مرغهاتونو توی یه سبد نذارید! همه پول خودمون رو یه جا نگهداری و یا سرمایه گذاری نکنیم. یه دفه همه دار و ندارمون رو سهام میخریم یه بابائی میاد یه چیزی می گه ! بورس کن فیکون میشه ! ما می مونیم و کاسه چه کنم!( اینا تو متن نبود من بومی ش کردم !) 

خیلی دیر شروع می کنیم:  اگه همش فکر کنیم حالا دیر نمیشه چند سال دیگه پس انداز و بعد سرمایه گذاری میکنم حالامی خوام جوونی کنم !نمیشه ! یه وقت چشم باز می کنیم و می بینیم داریم باز نشسته می شیم و آه در بساط نداریم . باید از همین امروز شروع کرد و در دراز مدت نتیجه اون رو دید. 

 کاری روکه دوست داریم انجام نمی دیم: حتما نباید کاری رو که انجام میدیم همونی باشه که آرزو داشتیم اما باید کاری باشه که از انجامش لذت ببریم.اگه کاری رو انجام میدیم که دوست نداریم احتمالا همه پول و انرژی خودمون رو صرف  می کنیم تا از استرس و احساس ناخوشایند و تنفری که ازکارمون داریم، رها بشیم. 

علاقه به یاد گیری نداریم: فکر می کنیم همین که  فارغ التحصیل ( دانش آموخته !) شدیم خیلی هنر کردیم و دیگه احتیاجی به یادگیری و درس خوندن نداریم.این تفکر ممکنه باعث بشه کار پیدا کنیم و شاغل بشیم، اما هیچوقت ما رو ثروتمند نمی کنه! تمایل به یادگیری و پیشرفت مداوم در کاری که انجام میدیم یکی از اصول بنیادی برای دارا شدنه. 

چیزهائی می خریم که استفاده نمی کنیم: یه نگاهی به اطراف زندگی خودمون بندازیم؛ توی کمدها، زیرزمین، انباری و...  اگر چیزهائی داریم که سالهاست استفاده نکرده ایم یعنی پولی رو که میشد به ارزش دارائی هامون اضافه کنیم  حروم کرده ایم ! 

 از ارزش واقعی چیزها درک درستی نداریم:  به هر دلیلی صرف نظر از قیمت، چیزهائی می خریم، چه اونهائی که دوست دارند کالاهای گرانقیمت بخرند و چه اونهائی که هرچی ارزونه می خرند !به ندرت بهترین قیمت  رو می پردازند.و تنها وقتی تونسته ایم اجناس رو به قیمت خوب بخریم که پول اضافی برای سرمایه گذاری برای ما مونده باشه. 

خانه ما خیلی بزرگه : ممکنه خونه ای داشته باشیم که بزرگتر از نیازمون یا توانائی مون برا ی پرداخت بدهی های اون باشه.در نتیجه ما می مونیم و اقساط و یه خونه بزرگ که باید پرش کنیم.شاید بعضی معتقد باشند خونه بزرگ یعنی یه سرمایه گذاری بزرگ ، اما ما بندرت اتفاق می افته که خونه بزرگ رو بفروشیم و به یه خونه کوچکتر بریم و اصولا خانه  جزو دارائی های جاری و پول محسوب نمی شه ونمی تونیم هر وقت خواستیم از پولش استفاده کنیم. 

فرصتها رو از دست می دهیم( می سوزانیم): به احتمال زیاد بیشتر از یک بار اتفاق افتاده که ما با دیدن موفقیتهای دیگران، با خود فکر کرده ایم : ما هم می تونستیم اینکار رو بکنیم!باز هم موقعیتهای فراوانی وجود خواهد داشت، اگر ما بخواهیم و در این راه مصمم باشیم؛ کافیه چشمهامونو باز نگه داریم. 

برداشتی آزاد از اینجا 

پ.ن. شاید در نظر اول اینطور به نظر بیاد که این نوشته برای ما زیاد کاربردی نخواهد داشت اما اگه بیشتر فکر کنی شاید مواردی پیدا بشه که با شرائط ما هم تطبیق داشته باشه و بشه از توصیه ها استفاده کرد.

چربی بسوزون و این رو حفظ کن !

 

 

 

  ما خیلی در مورد  راههای سوزاندن چربی های اضافه بدن صجبت می کنیم ولی بندرت در مورد اینکه چطور این روند رو حفظ کنیم٬ سوالی پرسیده میشه. نگهداری بدن از برگشت به حالت اولیه هم به توجه نیازمنده! 

 

 چه باید کرد؟    

من معتقدم وقتی ما از سر ناامیدی می خوایم که وزن از دست بدیم شروع می کنیم به انجام یه سری کارهای بسیار سخت و طاقت فرسا و خارح از تحمل. برای مثال به یک رژیم غذائی سخت و شدید  رو می آریم خیلی کم و یا خیلی متفاوت می خوریم وبعد از مدتی نمی تونیم ادامه اش بدیم! 

 شروع می کنیم به فعالیت فیزیکی خیلی دشوار که نیاز به تلاش بسیار داره و یا خیلی گرونه که باز هم بعد از مدتی مجبوریم رهاش کنیم. و چون نتونستیم از عهده برنامه ای که چیدیم بر بیایم سرخورده می شیم و برای تنبیه خودمون شروع به پرخوری می کنیم و یا به کل ورزش رو کنار می گذاریم و مایوس میشیم. 

دوباره چند هفته یا چند ماه یا چند سال دیگه باز هم فیلمون یاد وطن می کنه و باز شروع می کنیم به یه رژیم سخت و یه فعالیت سخت تر و باز.... 

 

چطور میشه این دور باطل را متوقف کرد؟ 

پیشنهاد اینه : 

۱) یه نگاهی به همه تلاشهای گذشته بیاندازیم و یک برآورد واقعی از خودمون داشته باشیم 

تا بیبنم ما واقعا چی می خوایم؟  

۲) زیاد هم در مورد گذشته به خودمون سخت نگیریم گذشته ها گذشته٬ خوبیش اینه که درسیه برای آینده:) 

 

۳) قبول کنیم که برای اینکار باید یه سری از عادتها رو تغییر بدیم٬ اصلاح کنیم و باور کنیم که برای قبول یک روش جدید در خورد و خوراک و فعالیتهای فیزیکی ٬ تلاش و تمرکز زیادی لازمه. 

 

۴) قهرمان خود باشیم! برای خودمون اهداف واقعی و قابل دسترس تعیین کنیم و بخاطر داشته باشیم که ما و فقط ما هستیم که می تونیم این کار رو برای خودمون بکنیم ٬ تغییربوجود بیاریم. 

 

۵) ما اجازه داریم اشتباه کنیم٬ گاهی خارج از برنامه بخوریم و یا کم کاری کنیم اینها همه قسمتی از یک برنامه بلند مدت هستند اگه زیادی به برنامه بچسبیم ممکنه واپس بزنیم و کاری رو که شروع کرده بودیم نیمه تمام بذاریم. 

 

۶) دیگه از جمله معروف : اگه... پس... استفاده نمی کنیم. اگه وزنم کم بشه برای خودم لباس می خرم! اگه به وزن ایده آل برسم دنبال کار می گردم و اینا... نداریم ! ما الان در یک مرحله آموزشی هستیم پس اینجور نباشه که انگار اگه به وزن مناسب رسیدیم اونوقت زندگی مون  تازه  شروع میشه!اگر به زندگی عادی خودمو ن در همه زمینه ها ادامه بدیم اونوقته که میتونیم توی این برنامه هم موفق بشیم. 

 

ما میتونیم اینکار رو انجام بدیم اگر با دید واقع گرایانه برنامه خودمون رو بچینیم(۲) و با خودمون مهربان باشیم (۲) اونوقت می تونیم در شرائط سخت هم دوام بیاریم. 

خواست ما برای تغییر باید با تلاشهای ما برای تغییر هماهنگی داشته باشه (۳) ما میتونیم نتیجه رو برای خودمون بهتر کنیم: با دعوت کردن از علاقمندان دیگر برای پیوستن به برنامه ما( ۴)بخاطر داشته باشیم که این نظرات و تصمیم گیریهای ماست که برنامه رو به جلو مببره یا عقب می کشونه(۵)و حالا وقتشه(۶)که قول بدیم که نه فقط برای از دست دادن وزن بلکه برای داشتن یه زندگی سالم تلاش کنیم. 

 

برداشتی کاملاً آزاد از اینجا

روسری

باز یکی یه جائی روسریش رو برداشت و شد نقل محافل! 

جماعت بیکار! 

این روزها همه از گل... حرف میزنند شما چطور؟

ری استارت درمانی

زبانم زیر فشار کلمات ناگفته کلیک نمیکنه! 

چشمم در اثر دیدن زیادی نادیدنی ها دیگه آپ لود نمی کنه! 

گوشم در اثر شنیدن نامربوط ها ٬پر شده!  

ذهنم در اثر هجوم افکار متفاوت هنگ کرده!  

 

خلاصه که به یه ری استارت اساسی نیاز دارم!