هم اکنون نیازمند یاری رنگی شما هستم!

چرا با اینکه سایز عکسها رو کم کردم ( ۴۴ ک.ب.) هنوز دیده نمی شه؟( البته من خودم می بینم ها )

قبلا از همکاری شما سپاسگزارم

مهمان

همه در حال خداحافظی و ابراز احساسات ٬ صداهای همه در هم و بر هم بگوش می رسه :

ببخشید خیلی زحمت دادیم... خواهش می کنم رحمت... خوب دیگه خدا حافظ...به ما که خیلی خوش گذشت... همیشه سیز گله سیز... به ما بیشتر...خوب دیگه خداحافظ ( ترجیع بندی که هر ثانیه تکرار می شد)... باشوادولانم... باز هم بیایید... تا باشه از این زحمتها... الله تاپشیردیم... محبوب!! خانم خداحافظی می کنند... ببخشید خداحافظ!... خودافیز... خوب دیگه خدا حافظ...از مرز رد شدید زنگ بزنید... باشوادولانم... خونه رسیدید زنگ بزنید... نگران نباشید می ریم... خوب دیگه خدا حافظ...اشک... دستمال کاغذی!... خوب دیگه خدافظ...

در این هاگیر واگیر یه چیز یاعث شد کلی بخندیم:

من : چیزی جا نگذاشتید؟ پاسپورت ها رو برداشتید..

رضا : هر چی موند بریز تو یه کیسه پلاستیکی!‌ببر تو بالکن٬ همینطور که داری بالای سرت می چرخونی یه جیغ بلند بکش٬اااااااااا..... و پرتش کن تا تخلیه بشی!!!

اما خونه یکدفه خالی شد!!! احساس می کردم یه چیزی کمه.اصلا متوجه نشدیم این یک هفته چطور گذشت. مهم اینه که خوش گذشت.

نوروز در آذربایجان

هر ساله روز ۲۱ مارس مراسمی در شهر قدیمی برگزار میشه٬ از مناطق مختلف اذربایجان به باکو میاند و هر کدوم به فراخور حال و هوای منطقه خودشون مراسم مخصوصی اجرا می کنند که رقص و اواز از اصلیترین انهاست.

 

سالها پیش یه کارت تبریک قشنگ از یه بچه کلاس اولی گرفتم که خیلی بهم مزه داد و هر سال یادش میکنم نوشته بود :

هر روزتان پیروز                 پیروزتان نوروز

سال نو مبارک

سالی خوش و خرم همراه با صلح و دوستی ٬ سعادت و نیکبختی و روزهایی فرخنده  برای همه ارزو می کنم.شاد باشید

Happy New year ,wish you felicity life and more prosperous days

پدر و دختر

پدر داره کفش هاشو با عجله می پوشه...

دختر : کجا ؟ چند دقیقه صبر کن برات سورپریز دارم!

پدر : زود باش ! عجله دارم ٬دیرم شده باید بدوم!!

دختر : خوب پس فعلا در جا بزن گرم شی... تا من بیام!!

چهار شنبه سوری و سمنو و سمنی(همون سبزه خودمون ) و دیگر مراسم

جمهوری آذربایجان تنها کشور غیرفارسی زبانی است که دولت آن، عید نوروز را عید ملی شناخته و دو روز در سال را به مناسبت آن، تعطیل عمومی اعلام کرده است لینک

چهارشنبه سوری نیز در آذربایجان برگزار می شود و به آن چهار شنبه آق شامی می گویند. مردم در آذربایجان بجای آخرین چهارشنبه سال آنچنان که در ایران مرسوم است، چهار چهار شنبه باقی مانده از سال را به عنوان نماد آب، باد، خاک و آتش جشن می گیرند. ﭘروفسور نبی اف که مطالعات زیادی درباره نوروز کرده، معتقد است که مراسم این چهارشنبه ها از روزگاران ﭘیش باقی مانده و جنبه ای فلسفی دارد. لینک

او در این باره می گوید: "این عید ملی به آفرینش انسان مربوط است. درک انسان از هستی با چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش ﭙیوند می خورد. از یک ماه مانده به عید نوروز در چهار شنبه های آخر سال جشنها و مراسم مختلفی برگزار می شد که تا به امروز باقی مانده و به ما هم رسیده است."

بعد از آتش بازی بعضی بچه های آذری ” پاپاق آتماق“ می کنند که شبیه مراسم فال گوش در ایران است.در این مراسم اکثرا پسرها شرکت دارند. آنها در خانه همسایه را می زنند و صاحب خانه در کلاه آنها چیزهای خوردنی مانند شکر بوره، باقلوا، فندق، سیب و شکلات می گذارد.

در دوره اتحاد شوروی سابق نوروز آذری ها دوره های مختلفی را گذرانده است. در اوایل و بخصوص در دوره استالین آن را بکلی ممنوع کردند، در دوره بعد به صورت مشروط آزاد شد تا بالاخره در دهه هشتاد میلادی بکلی آزاد و جشن ملی اعلام شد

 

تکرار

 

ساعتها روز ها  ماهها و سالها تند و تند می گذره...

توی لوپ افتادیم!! مثل یه گرداب؟! چه قانونی ما رو توی این محدوده نگه داشته؟ !

چه جوری میشه ازش پرید بیرون؟!

خوب به فرض که پریدیم بعدش چی؟ این گردابی که اسمش زندگیه چه اهمیتی به بودن و نبودن یکی مثل من میده؟!!!

اینجاست که روسها می گن : ژیزین پروخودیت!! یعنی همون  Life is going on

بیخیالی نعمت بزرگیه!!