شیر

چقدر خوبه که هر چند بار که گرسنه میشی٬  با ولع و لبخندی بر گوشه لب٬  شیر بخوری ! بدون اینکه بگی: 

 

- بازم شیر؟!!! 

- ما که تازه شیر خوردیم!! 

- الان اصلا میل شیر ندارم! 

- شیر هم شد غذای ایتالیائی؟! 

- فقط همین شیر درست کردن رو بلدی؟!

- با چه سسی؟! 

- شبیه شیر شدم از بس شیر خوردم! 

- من اصلا گرسنه ام نیست! ( بدتر از کتک زدن برای یه مادر :) 

- دیگه چی میتونی درست کنی؟!
- نمیشه زنگ بزنیم پیتزا بیارن؟ 

- خیلی وقته رستوران نرفتیم ها! 

- باااااشه... میخورم ٬ دیگه چاره ای ندارم! 

- اصلا اسم شیر رو نیار! 

- اسم شیر میاد میخوام... 

- تو این سابت ها بگرد ایده بگیر دیگه!! 

... 

 

 

 چی درست کنیم ؟یه سوال اساسی تو زندگی بعضی از خانمهاست . 

شام و ناهار امون نمی ده به آدم ! هنوز ظرفهای ظهر خشک نشده باید شام شب رو بار  بذاری! و الامان از وقتی که بچه آدم ایرادی هم باشه که دیگه...  

 

البته شاید همین وسواس برای درست کردن غذائی که باب میل بچه ها باشه باعث میشه که بچه ها  فکر کنند مادرشون بهترین دستپخت رو داره و بعد از گذشت سالها هنوز مزه قرمه سبزیه ( لازانیایه!) مامانشون  زیر دندونشونه

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مهتاب سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ق.ظ http://aeenehomahtab.persianblog.ir

:*:*:*:*:*:*:*:*

*** سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:58 ب.ظ

وای مشکل همه مادر ها همین شام و ناهار هاست

یک دسته گل بنفشه سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:29 ب.ظ

حرف دل همه مادرها رو زدی محبوبه جان...
نوش جان آقا کوچولو اون شیرهایی که با ولع و لبخند و رضایت می خوره.
بچه ها پدر و مادر رو میبینن برای غذا خوردن و اگر اونها همه چی بخورن بچه هم میخوره.البته مطلق نیست این مساله.بچه های برادر شوهر من آدم رو دیوانه می کنند.هر کدوم یک ساز می زنند و از پدرشان یاد گرفتند.جاری من هر روز سه یا چهار مدل غذا باید درست کنه.

مرسی

همکلاسی چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:55 ق.ظ

بهشون میگن کودکان سخت غذا. آدرس زیر موضوع رو کمی تحلیل کرده. جالبه:
http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=3715&id=19848

مرسی

پونه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ق.ظ

فاجعه است
چهار نفر آدم تو خونه هر کی یک جور غذا میخواد
عین رستوران های شیک ما اینجا منو غذا ارایه میدیم
بعد دقیقا همون جملات بالا رو دریافت میکنیم نمیشه بیرون غذا خورد؟ پیتزا سفارش بدیم و از این حرفا

دقیقا!برای همینه که من فعلا ازاینکه حداقل یکی شیرشو بی شکایت می خوره اینقدر مشعوفم

سوشیانس دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ب.ظ

مادرشدن خیلی دل و جرات میخاد! من که ندارم! =))

چی؟ دل و جرات ؟

پیمانه جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:13 ب.ظ http://pn1350.blogfa.com/

خیلی یاداشت خوشگلی بود
درد مشترکی را بیان کردی خواهر جان . ولی خوب بچه راست می گوید ها ... ما مادرها که اصولا کار خاصی نداریم می توانیم بگردیم توی وب ایده بگیریم بعـــــــــــــــــــــــله (به سبک فرشید منافی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد